ای خم چرخ از خم ابروی تو ...

هرکه از دوست تحمل نکند ... عهد نپاید ...

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ولایة علی بن ابی طالب حصنی ...فمن دخل حصنی امن من عذابی» ثبت شده است

آه ... مادرم ...

بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام
مشغول کار خانه شدی! خوش سلیقه ام

 زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی
 داری برای دل خوشی ام کار می کنی؟

 دراین سه ماه، آب شدم ، امتحان شدم
 با هر صدای سرفه ی تو نصفه جان شدم

 با دیدنت، نگاه مرا سیل غم گرفت
 با اولین تبسم تو، گریه ام گرفت

 این بوی نان داغ به من جان ِ تازه داد
 حتی به پلکهای حسن، جان تازه داد

 زحمت نکش! هنوز سرت درد می کند
 باید کمک کنم، کمرت درد می کند

 آیینه ی پراز ترکم ، احتیاط کن
 فکری به حال و روز بد ِ کائنات کن

 تا کهنه زخم بازوی تان تیر می کشد
 دستاس خانه، آه نفس گیر می کشد

 ازدست تو، به آه شکایت بیاورم
 نگذاشتی طبیب برایت بیاورم

 با اینکه اهل ِ صحبت بی پرده نیستم
 راضی به رنج دست ِ ورم کرده نیستم
 
 جارونکش! که فاطمه جان درد می کشم
 دارم شبیه پهلوی تان درد می کشم

 جارو نکش! که عطربهشت ست می بری
 روی ِ مرا زمین نزن این روز آخری

 باغ بدون غنچه و گل دلنواز نیست
 ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست
 
 گیرم که گردگیری امروز هم گذشت...
 فصل بهارآمد و این سوز هم گذشت....

 آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی
 خاکی که ریخته به سرم را چه می کنی

 زهرا به جای نان، غم ما را درست کن
 حلوای ختم شیرخدا را درست کن
 
 مبهوت و مات ماندم از این مِهر مادری
 دست شکسته جانب دستاس می بری

 جان ِعلی بگو که تو با این همه تبت
 شانه زدی چگونه به گیسوی زینبت

 شُستی تن حسین وحسن با کدام دست؟
 آماده کرده ای تو کفن با کدام دست

 حرف از کفن شد و جگرت سوخت فاطمه
 ازتشنگی لب ِ پسرت سوخت فاطمه

 حرف ازکفن شد و کفنت ناله زد حسین
 خونابه های پیرهنت ناله زد حسین
***وحید قاسمی***

بمیرم برا دلتان ... :'(

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مونا نصراله ییان

عید غدیر... عیدی ای که دیگه نیست ....

عید غدیر برای من خلاصه میشد تو 100 تومنی هایی که برا همه آماده میکردید ...

تو دستایی که بعدا ز عیدی گرفتن ازتون بوسه میزاشتم روشون ... 

تو اکراهی که داشتین از این کارمن ...

عید غدیر ... یه عید بزرگه که من و همه آدمای زمین هم اگه بخوایم از برزگی اش بنویسیم حقش ادا نمیشه ...

ولی ...

میتونم با یاد شما افتادن ... یه خورده حال وهوای خرابم رو عید گونه کنم ... 

دلم برای عیدی دادناتون تنگ شده ... برای صداتون ... 

میدونین خیلی حس خوبیه وقتی که دوستای جدیدم بهم میگن تو سیدی؟ قیافت به سیدا میخوره ... 

میتونم اون لحظه معنی خیلی شبیه بودن به شما رو بدونم ...

و بر خلاف لحظه هایی که شبیه بودنم بهتون، اشک بقیه رو درآورده ...و ناراحتم کرده ...

خوشحاااااال بشم ...و حسابی ذوق کنم ...

که بلاخره یه جورایی وصل میشم به حضرت بانو ... فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

عید غدیر رو خیلی دوست دارم ...

چون بوی روزهای با شما بودنو میده ...

دلم تنگه براتون مادر جون ...

هنوز نگه داشتم عیدی 100 تومنی هاتونو ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مونا نصراله ییان

امیر المومینین ...

 
باورم نیـست که خـیبر شـکن از پا افتاد
حضـرت واژه ی برخـواستن از پــا افــتاد

 

حس و حال یتیمی دارم ...

 

حضرت جبرئیل ...به هنگامه ضربت آن ملعون بر سر مبارک امیر المومنین علی علیه السلام ... فرموده بود ... " پایه های هدایت فروریخت " ...

نمیدانم تا چه حد این سخن سندیت دارد ...

یکبار هم بگذار دلی عمل کنم ...

بجا گفته ...

هدایت بی امیر المومنین ... همان نباشد بهتر  است ...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مونا نصراله ییان

زمان عشق نمیفهمد ...

هر چند که در هزاره من ... صدا و چهرتان نمیگنجد ...


ولی


تمام محبتی که در قلبم برای شماست هضم مییکند این تفاوت 1400 ساله را ...


دعوتمان نمیکنید به میهمانی تولدتان ؟

ما برات یک سفر نجف میخواهیم ...


روزتان مبارک ...

                  بهترین پدر دنیا ... 


۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مونا نصراله ییان