ای خم چرخ از خم ابروی تو ...

هرکه از دوست تحمل نکند ... عهد نپاید ...

۸ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

پیشنهاد

حالا ک عاشورا گذشت .

.. بیاید از امسال فکری برای تفکر غلط دیگر ادیان در مورد عاشورای شیعیان داشته باشیم

عکسهایی رو که تو دهه محرم از مراسم ها گرفتین با تگ #ashura در وبسایت ها و وبلاگ ها و صحفه هاب اجتماعی تون منتشر کنید تا جایگزین اون عکس های ضد اخلاقی و ضد شیعی قمه زنی بشه ....

ان شاءالله سال دیگه با سرچ ashura در گوگل با عزاداری واقعی شیعه رو به رو بشیم ...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مونا نصراله ییان

با توام آی حضرت باران ظهر روز دهم کجا بودی؟؟

الموتُ اولی من رکوبِ العارِ

والعارُ اولی من دخولِ النارِ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مونا نصراله ییان

مکن ای صبح طلوع

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مونا نصراله ییان

تو ناشناسی مثل شب تا روز محشر*

خون دل :


کوچک نشد مقام تو ،نه! تازه کربلا
با آبروی ریخته ات آبرو گرفت

شرم زیاد تو همه را سمت تو کشید
این آفتاب بود که با ماه خو گرفت

دیگر برای اهل بهشت آرزو شدی
وقتی عمود ازسر تو آرزو گرفت

خیلی گران تمام شد این آب خواستن
یک مشک از قبیله ما یک عمو گرفت

از آن به بعد بود صداها ضعیف شد
ازآن به بعد بود که راه گلو گرفت
....
زینب شده شکسته غرورش،شنیده ای؟
دست کسی به کنج النگوی او گرفت

در کوفه بیشتر به قدت احتیاج داشت
با آستین پاره نمی شد که رو گرفت

علی اکبر لطیفیان

دل نوشت :

نوشته اند به یک دیده بنگری همه را
نوشته اند دو روزن به آسمان ندهند

محمد سهرابی ...

*محمد امین سبکبار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مونا نصراله ییان

چقدر سخت بود رفتن پیغمبرها ...


تا صدای تو شنیدم ز رخم رنگ پرید
خبرم داد صدایت که چه آمد به سرم .....

ali akbar

خون دل :

علی به خاطر من چـشـم هات را وا کـن
مگـر بــمـیـرم و باور کنم عزایت را


دلـم شـبـیه وجـود تـو پاره پاره شده
گرفـته سرخی خون روی با صفایت را


تـمـام زخـمـی و پـیش پـدر نمی نالی
بنازم ایـن هـمه خودداری و حیایت را


خـدا مگـر به من آغوش چند تا بدهد
که تا بـغـل بکـنم تکه تکه هایت را


چـقــدر تـلخ و غـریـبانه تجربه کردم
به محـض دیدن تـو درد بـینهایت را

علی اصغر ذاکری

++ : غوغایی است این مداحی جواد مقدم   ای جانم تازه جوانم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مونا نصراله ییان

السلام علی الشیب الخضیب ...

دارد شروع میشود ...ماه ماتمت ...

دارم هلاک میشوم ...بهر دیدنت ...

کربلا نرفتم و شروع شد محرم ... دلم چه طور باید بشکند ... تا مرا هم ببری آقا ؟

دل نوشت :

باران معرفت ز سحاب محرم است
آباد آن دلی که خراب محرم است

کلامی زنجانی

دل نوشت :

روضه شروع شد دل ما را بیاورید
سرمایه ام، سلاح بکا را بیاورید

یک سال میشود که پرم وا نمیشود
دستم به آسمان تو بالا نمیشود

یک سال میشود که دلم خاک خورده است
این چشم خشک راه به جایی نبرده است

حالا شروع تازه برایم فراهم است
تحویل سال سوخته گان از محرم است

پرواز عشق با پر گریه میسر است
توبه به پای روضه اگر شد چه بهتر است

تعلیم درس عشق که در روضه میشود
بالاتر از مکاتب صد حوزه میشود

این عشق پر بهاست به عالم نمیدهم
من طعم چای روضه به زمزم نمیدهم

اینجا فرشته های خدا صف کشیده اند
هر قطره قطره اشک شما را خریده اند

این لحظه ها چقدر پر از نور میشویم
چه ساده از عذاب خدا دور میشویم

دلتنگ روضه هستم و دلتنگ کربلا
با گوشه نگاه بفرما بزن مرا


حسین کردی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مونا نصراله ییان

هر قطره چکیده به دریا نمی رود ...

ما از قدیم شهره افلاک گشته ایم
زمزم نخورده ایم ولی پاک گشته ایم
قالو بلی نگفته اسیر کسی شدیم
آری به پای مقدم او خاک گشته ایم  
ما را درون ظرف ولا نرم کرده اند 
آنجا جدا ز هر خس وخاشاک گشته ایم 
ما خاک بوده ایم ومبدل به گل شدیم 
با قطره های کوثر نمناک گشته ایم  
با نام او خدا به گل ما دمیده است 
قدریم و برتر از همه ادراک گشته ایم 
با لطف حق ز عالمیان سر شدیم ما
از شیعیان حضرت حیدر شدیم ما

محمد علی بیابانی

پ.ن:

مثل ما ماه پیمبر به خودت ماه بگو 

اشهد ان علی ولی الله بگو ....

لطیفیان

دل نوشت :  

دست‌هایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد

دست‌هایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مومنین! ( یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت:)

خوب می‌دانید در دستانم اینک دست کیست؟
نام او عشق است، آری می‌شناسیدش : علی ست 

قاسم صرافان ...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مونا نصراله ییان

عید غدیر... عیدی ای که دیگه نیست ....

عید غدیر برای من خلاصه میشد تو 100 تومنی هایی که برا همه آماده میکردید ...

تو دستایی که بعدا ز عیدی گرفتن ازتون بوسه میزاشتم روشون ... 

تو اکراهی که داشتین از این کارمن ...

عید غدیر ... یه عید بزرگه که من و همه آدمای زمین هم اگه بخوایم از برزگی اش بنویسیم حقش ادا نمیشه ...

ولی ...

میتونم با یاد شما افتادن ... یه خورده حال وهوای خرابم رو عید گونه کنم ... 

دلم برای عیدی دادناتون تنگ شده ... برای صداتون ... 

میدونین خیلی حس خوبیه وقتی که دوستای جدیدم بهم میگن تو سیدی؟ قیافت به سیدا میخوره ... 

میتونم اون لحظه معنی خیلی شبیه بودن به شما رو بدونم ...

و بر خلاف لحظه هایی که شبیه بودنم بهتون، اشک بقیه رو درآورده ...و ناراحتم کرده ...

خوشحاااااال بشم ...و حسابی ذوق کنم ...

که بلاخره یه جورایی وصل میشم به حضرت بانو ... فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

عید غدیر رو خیلی دوست دارم ...

چون بوی روزهای با شما بودنو میده ...

دلم تنگه براتون مادر جون ...

هنوز نگه داشتم عیدی 100 تومنی هاتونو ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مونا نصراله ییان