پایان امتحانات ... نه دست داشت .. نه جیغ و نه هورا ...

خلاصه شد در یک تلفن تلخ ... در یک روز سراسر اشک ... و عزت نفسی که سلاح همواره ام بود در زندگی ...و حالا از دست دادمش ...

رسیدن پنج شنبه سوم بهمن ماه ... شده بود یک دغدغه برایم ... ولی تلخی مزه زهر گونه اش ... تا سالها زیر زبانم میماند ...

دعا کنید برای بیتابی هایی از جنس عزت نفس ... 

فلیتوکل علی الله ... وهو حسبه ...

من سه بار ایمیل زدم بهشون که تورو خدا اگه میخواید منو بندازید .. حذفم کن .. شما میدونید چه وضعی دارم من ...

خدایا ... چی کار کنم ؟؟؟؟