می‌آیی و لیلا شده مجنون عطر و بوی تو
دستی به رویت می‌کشد، یک دست بر گیسوی تو
نه بر نمی‌دارد کسی یک لحظه چشم از روی تو
یک چشم زینب بر حسین آن چشم دیگر سوی تو

هم باده نوش کوثری، هم مست از جام علی
باز، ای محمد! می‌رسی، این بار با نام علی

یا رب و یارب ساغرت، یا حق و یا حق باده‌ات
از مستی لب‌های تو میخانه شد سجاده‌ات
یک دم علی گل می‌کند در آن لباس ساده‌ات
یک دم محمد می‌رسد با زلف تاب افتاده‌ات

می‌آید از در مصطفی امشب که مستم با علی!
حالا که تو هر دو شدی پس یا محمد! یا علی!

 

قاسم صرافان

پ.ن : دیشب ... از بهترین های عمرم بود ... از بهترین اعیاد عمرم ... از بهترین روزهای جوان ...

پ.ن ۲ :‌ دیروز... اواسط روز ... فال حافظ و غینمت شماری فرصت ...

اواخر روز ... بوی سیب ... صحبت های حاج حسین یکتا ... حاج آقا مرادی ... اومدن ناگهانی آقای محمدی گلپایگانی ... سلام حضرت آقا .. مـــــــــــــــــادران شهدا ...

نشانه پشت نشانه ...

خدایا ... حالا که انقدر نگاهت پررنگــــــــــــ بود ... چرا حواس دلم انقدر پرت بود ... ؟‌

الحمدالله کما هو اهله ...