ام المومنین ....

تجلی عظمت خدیجه کبری سلام الله علیها ... میشود همین ترکیب وصفی زیبا ... ام المومنین ...

اینکه چرا تا به 19 سالگی ام قدر شناس این بانو نبوده ام ...

قصوری است  بر ضمه من ...که شرمش آتشم میزند ...در مقابل مادرم فاطمه زهرا سلام الله علیها ...

(هرچه قدر هم که من سید  نباشم ...نوه سیده بانویی هستم که ورد زبانش ....مادرم زهرا مادرم زهرا بود ...)

و اینکه چرا رسول ختمی مرتبت ..با رفتن ایشان آنقدر گریست ...که دیگر بانوان بر او خورده گرفتند ..خود گواهیست بر وجهه دیگری از عظمت ایشان ... 

اما ...همین که بر منت نهادند و مهرشان را بعد از 19 سال در گوشه ای از قلب تیره ام جا کردند ... سپاسگذارم ...

حکیمی سالی پیش به هنگامه اشک هایم برای کربلای حسین زهرا (علیهما سلام)  میگفت ...این اشک ها اچازه میخواهند ...همین که اجازه گریه بر حسرت حسین (علیه السلام) داری .... راضی باش.... محبت اهل بیت را در دل داشتن ...بدون اذن نیست ...اهل بیت ...مظهر این ضرب المثل مایند ...که دل به دل راه دارد... 

لذا باید شکر کرد این محبت ام المومنین خدیجه کبری را ... 

آجرک الله یا صاجب الزمان ...