سلام یوسف گم گشته در هزاره درد ...
شبی به کلبه احزان سینه ام برگرد ....

جهان قصیده نابی است از زبان خدا
تو را سروده جدا و مرا سروده جدا

به فکر نقطه اوجش  قصیده مانده هنوز
که شاه بیت خدا را کسی نخوانده هنوز ...

نرفته ای تو از این متن در حواشی ...نه...
تو مهربان تر ازآنی که رفته باشی ،نه ...

نرفته ای تو ولی چشم آسمان شور است ...
نیا و در پس پرده بمان بلا دور است ....

هنوز چشم کسی لایق نگاه تو نیست ...
به راستی حیف از قرص روی ماه تو نیست